آیا موج سختتری از جنگ ایران و اسرائیل در راه است؟
افزایش همزمان تنشهای نظامی، هشدارهای رسمی و نشانههای بازسازی تسلیحاتی در ایران و اسرائیل، منطقه را بهسمتی سوق داده که بسیاری از ناظران آن را «پیشدرآمد یک برخورد اجتنابناپذیر» میدانند.
چهار گزارش منتشرشده طی روزهای اخیر—از بغداد، نیویورک، تلآویو و منابع اروپایی—هر یک بخشی از پازلی را تشکیل میدهند که تصویر بزرگتر آن بهطور فزایندهای نگرانکننده بهنظر میرسد.
هشدار تند واشینگتن به بغداد: سیگنال آغاز یک عملیات بزرگ؟
در نخستین روزهای نوامبر، وزیر دفاع عراق اعلام کرد که «پیت هگست»، وزیر جنگ آمریکا، در یک تماس تلفنی کمسابقه از وقوع «عملیاتی قریبالوقوع» در منطقه سخن گفته است. هگست تاکید کرده بود هیچ گروه مسلحی در عراق حق ورود به چنین فضایی را ندارد و مکالمه را با جملهای که معنای امنیتی آن آشکار بود پایان داد: «این آخرین هشدار شماست—و شما میدانید این دولت چه خواهد کرد.» همزمان، رسانههای اسرائیل گزارش دادند برخی گروههای مورد حمایت جمهوری اسلامی در حال آمادهسازی برای حملات دوربرد علیه اسرائیل یا حتی تحرکات زمینی در مرزهای غربیاند.
فاشکردن محتوای چنین تماسی، آنهم از سوی یک مقام عراقی، معمول نیست و دقیقاً همین نکته وزن راهبردی گزارش را افزایش میدهد. این تماس نشان میدهد واشینگتن احتمال درگیری در چند جبهه را واقعی میداند و در تلاش است جلوی گسترش جنگ از داخل عراق را بگیرد. در سطح راهبرد کلان، این گفتوگو احتمالا نشانهای از هماهنگی در حال شکلگیری آمریکا–اسرائیل است؛ هماهنگیای که معمولا مرحله مقدماتی عملیاتهای محدود یا بازدارنده علیه جمهوری اسلامی تلقی میشود.
نیویورکتایمز: بنبست ایران–اسرائیل در آستانه انفجار
نیویورکتایمز در گزارش ۱۰ نوامبر نوشت که وضعیت فعلی میان ایران و اسرائیل به «بنبست خطرناک» تبدیل شده است. این گزارش بر اساس ارزیابی منابع امنیتی منطقهای میگوید صنایع موشکی ایران شبانهروز فعالیت میکنند و تهران برای جنگ بعدی بهدنبال حملهای در مقیاس متفاوت است: شلیک «دو هزار موشک در یک موج»—چهار برابر جنگ ۱۲ روزه ژوئن.
فقدان مذاکرات، نبود نظارت آژانس، و افزایش تحرکات نیابتیها، همگی در این تحلیل بهعنوان شاخصهای نزدیکشدن به درگیری ذکر شدهاند.
اهمیت این گزارش نه در شرح وضعیت فعلی، بلکه در «نقشهبرداری از روند» است. نیویورکتایمز نشان میدهد که دو طرف در حال عبور از بازدارندگی کلاسیک در سخن و ورود به بازدارندگی مبتنی بر «قابلیت حمله انبوه» هستند—نوعی توازن وحشت موشکی که خود مقدمه اشتباه محاسباتی است. وقتی هر دو طرف جنگ را محتمل بدانند و برای آن آماده شوند، فاصله تصمیمگیری تا اقدام بسیار کوتاه میشود. این همان نقطه ضعفی است که تحلیلگران آمریکایی از آن بهعنوان «پله آخر قبل از درگیری مستقیم» یاد میکنند.
تلآویو از بازدارندگی عبور کرد: هدفگذاری برای «فروپاشی جمهوری اسلامی»
هفته گذشته، یک مقام امنیتی اسرائیلی در گفتوگو با کانال ۱۳ تایید کرد ارتش کشور در حال آمادهسازی برای جنگی است که میتواند «بسیار طولانیتر و تهاجمیتر» از جنگ ۱۲ روزه باشد. او گفت اسرائیل در جنگ قبلی از تمام ظرفیت خود استفاده نکرده است. همزمان، یک مقام ارشد دیگر به شبکه «کان» گفت اسرائیل باید تا پایان دوره ترامپ هدف مشخصی را دنبال کند: وادارکردن جمهوری اسلامی به واکنش یا فروپاشی.
در سالهای اخیر، به ندرت، یک مقام رسمی اسرائیلی هدف «سرنگونی جمهوری اسلامی» را بهعنوان بخشی از راهبرد دولت مطرح کردهاست. این تحول در لحن، تنها تشدید تهدید نیست؛ بلکه جهتگیری تازهای است که جنگ احتمالی آینده را از یک نبرد محدود به یک «عملیات با هدف تغییر ساختار قدرت» ارتقا میدهد. چنین تغییر دکترین، معمولا تنها زمانی رخ میدهد که مقامات باور کنند تهدید در سطحی قرار دارد که ادامه وضعیت موجود برای اسرائیل خطرناکتر از ریسک جنگ است.
بازسازی شتابان قدرت موشکی ایران
بر اساس گزارش اورآسینتایمز و چند رسانه اروپایی، ایران پس از جنگ ژوئن وارد مرحلهای از بازسازی شتابان شده است. ورود چند محموله «سدیم پرکلرات» از چین، تحویل سامانه پدافند HQ-9، انتقال میگ-۲۹ از روسیه و احتمال ارسال ۴۸ فروند سوخو-۳۵، همگی نشانههایی از افزایش ظرفیت تهاجمی و دفاعی ایران است. مقامات ایرانی نیز تاکید کردهاند که توان دفاعی کشور اکنون «بسیار فراتر» از قبل است.
در مقابل، بنا بر گزارشها اسرائیل پس از جنگ ۱۲ روزه تنها «۱۲ روز ذخیره موشک پدافندی» داشت—نقطه ضعفی که اسرائیل و آمریکا اکنون در تلاش برای جبران آن هستند. این عدمتقارن—افزایش سرعت بازسازی تهاجمی ایران و کندی بازتوانی دفاعی اسرائیل—یکی از خطرناکترین وضعیتها در محاسبات نظامی است. چنین وضعیتی بهطور تاریخی زمینهساز تصمیمگیریهای پیشدستانه بوده است؛ جایی که طرف ضعیفتر از نظر زمان، جنگ را «اکنون» کمهزینهتر از «بعداً» میبیند.
منطقه در آستانه یک چرخش استراتژیک
ترکیب چهار گزارش اخیر یک پیام واحد و روشن دارد: ایران و اسرائیل هر دو در حال گذار از مرحله بازدارندگی کلاسیک به مرحله آمادهسازی فعال برای جنگ هستند.
هشدارهای علنی، تقویت شتابان زرادخانهها، نبود دیپلماسی و تغییر لحن تلآویو بهسمت هدفگذاری ساختاری، همگی نشان میدهد که شرایط فعلی بیش از آنکه به سمت مهار تنش حرکت کند، در مسیر تشدید آن است.
در چنین فضایی، پرسش اساسی دیگر این نیست که آیا جنگ رخ خواهد داد، بلکه این است که کدام طرف پیش از دیگری تصمیم میگیرد زمان را به نفع خود تغییر دهد—و این دقیقاً همان لحظهای است که در تاریخ تنشهای خاورمیانه بارها به درگیری منجر شده است.